شاید با شنیدن کلمه طراحی بعضی افراد، خلق اثر های خلاقانه و زیبا رو توسط طراح تصور کنن که شاید کاربردی هم نداشته باشه. درسته که برای هر کاربر به هنگام استفاده از سایت و نرم افزار داشتن ظاهر زیبا و خوشگل اهمیت داره ولی راحتی کار داخل اون سایت و برنامه هم از اولویت انتخابای یه کاربره. تمام این ها هم بستگی به طراح ui و ux داره. اگه درمورد طراح رابط کاربری و تجربه کاربری بیشتر میخواین بدونین مقالات طراحی رابط کاربری چیست و طراحی تجربه کاربری چیست رو مطالعه کنین. چیزی که برای هر طراح ux باید مهم باشه توجه دقیق به درک چگونگی فکر کردن، درک و عملکرد کاربر هنگام حرکت در سفر هست و تحقیقات خوب درمورد کاربر( تحقیقات تجربه کاربری )، همراه با درک قوانین تجربه کاربری، کلیدی برای یک طراح خوب UX شدنه. کلا دونستن قوانین در هر حوزه ای خیلی مهم و کاربردیه. قوانین تجربه کاربری هم به همین صورته.
به همین منظور در روند تجربه کاربری محصول هم، اصول و قواعدی وجود داره که این اصول تجربه کاربری بر اساس آزمایش ها و تست های کاربر به نتیجه نهایی رسیده که میتونه بر پایه اون در طراحی ها و دیزاینهای محصولات ازش استفاده کرد که در ادامه به مهمترین قوانین تجربه کاربری میپردازیم. پس با ما تا انتهای معرفی ۱۶ قوانین تجربه کاربری همراه باشین.
عناوین مهم مقاله
معرفی ۱۶ قوانین تجربه کاربری
۱- ساده کردن کارهای پیچیده با استفاده از قانون hick در تجربه کاربری
قانون hicks یکی از قوانین تجربه کاربری میگه : میزان پیچیدگی هایی که در سایت وجود داره در مدت زمان انتخاب کاربر برای تصمیم گیری تاثیر داره هرچی پیچیدگی بیشتر باشه زمان تصمیم گیری کاربر هم بیشتره
وقتی زمان پاسخ دهی و انجام کار منجر به افزایش زمان تصمیم گیری میشه ، باید انتخاب ها و آپشن هارو محدود کرد، بنابراین برای کاهش این زمان سعی کنین فرایندهای طولانی و کار های پیچیده رو به چند مرحله تقسیم کنین و با هایلایت کردن گزینه های پیشنهادی کاربران رو از سردرگمی بدور نگه دارین اما مراقب باشین تا به یک نکته ساده انتزاعی نرسید
۲- قانون fitts یکی از قوانین در تجربه کاربری
در واقع قانون فیتس در طراحی تجربه کاربری میگه تعامل ها باید سرراست و بدون دشواری باشه و به تلاش حداقلی نیاز داشته باشه. زمان جابجایی کاربر از یک نقطه به نقطه دیگه و تعاملش با یک عنصر و شی در صفحه معیار بسیار مهمی هست. اندازه و موقعیت قرار گیری آبجکت ها و عناصر برای طراحان مهمه که اطمینان حاصل کنن که این آبجکت ها مثل دکمه ها و اینجور موارد به راحتی قابل انتخاب هستن و انتظارات کاربران با مناطق قابل انتخاب برآورده می کنه. هر چه فاصله یک آیتم با کاربر و همچنین اندازه یک آیتم به مدت زمان رسیدن کاربر و تعامل با آن آیتم ارتباط دارد. این قانون در طراحی رابط کاربری اپلیکیشن ها به دلیل نقاط دسترس پذیری کاربران در صفحه نمایش بسیار اهمیت ویژه تری پیدا میکند برای مثال بخش های مهم مثل آیتم های مهم منو، در پایین اپلیکیشن قرار میگیره.
قانون fitts یکی از قوانین در تجربه کاربری میگه کاربران روی دکمه های بزرگتر که نزدیکتر هستن، زودتر کلیک میکنن تا دکمه های کوچک/دور (پس دکمه call-to-action رو برجسته تر کنین تا بهتر نتیجه بگیرین)
۳- کارکرد شبیه سایت ها با استفاده از قانون jacob جیکوب
این قانون در تجربه کاربری خیلی جالبه و میگه از اونجایی که کابران وقتشونو در سایت ها و برنامه های مختلف میگذرونن انتظار دارن سایت یا برنامه شما هم کارکردی شبیه همون سایت ها داشته باشن
با توجه به این نکته، طراحان باید بر استفاده از الگوها و قراردادهایی که کاربراشون به اون عادت دارن تمرکز کنن. این می تونه در مواردی مانند گردش کار، پیمایش صفحه، ساختار و قرار دادن عناصر مشترک باشه. این باعث میشه کاربران با یادگیری یک Mental model یا فرآیند جدید احساس خستگی بیش از حد نکنن و در عوض، اونها رو قادر می سازه تا با رابط کاربری خود ارتباط برقرار کنن.
برهم زدن عادت کاربران یکی از مهمترین بخش هایی هست که هر کسب و کار و محصولی باید به آن توجه ویژه ای داشته باشه و دقیقا توجه و اطمینان پیدا نکردن از اون مثل یک شمشیر دو لبه میمونه و میتونه کاربر رو در یک فضایی قرار بده که ناآشناست و برای درک کردن محیط باید مدت زمان زیادی رو صرف یادگیری Learning کنن که کاربران تمایل زیادی برای یادگیری ندارن و علاقه دارن با استفاده از دانسته های قبلی خود بتونن به هدف خودشون برسن و کارشونو نهایی کنن.
یک مثال عالی، طراحی یک صفحه با نوار جستجو هست. کاربرا عادت دارن یک نوار جستجو رو در بالای صفحه اغلب با یک نماد ذره بین ببینن. اگر یک طراح تصمیم بگیره نوار جستجو را در مکان کاملاً جدیدی از صفحه قرار بده، می تونه سردرگمی برای کاربر ایجاد کنه. اگر کاربران بخوان به استفاده از سایتتون ادامه بدن، باید با صرف وقت اضافی، مکان نوار جستجو رو دوباره یاد بگیرن. قانون جیکوب یکی از قوانین تجربه کاربری خیلی مهم هست تا وقت کاربر گرفته نشه.
۴- دسته بندی و ثبت شدن در ذهن با استفاده از قانون Miller میلر
انسانها عموماً می تونن همزمان حدود هفت بخش از اطلاعات رو در حافظه خودشون نگه دارن. بیش از این امکان داره فراموش کنن. برای کمک به جلوگیری از این فشار زیاد، طراحان UX می تونن با تکه تکه کردن، یا گروه بندی اطلاعات با توجه به ویژگی های مرتبطشون تمرکز کنن تا منسجم تر و به یادماندنی تر بشن. ایده ها اغلب در زندگی روزمره به این روش دسته بندی میشن. وقتی موارد به این ترتیب گروه بندی میشن، مغز ظرفیت بیشتری برای حافظه کوتاه مدت داره. برای روشن شدن قانون میلر به عنوان یکی از قوانین تجربه کاربری به مثال زیر توجه کنین: البته قانون میلر ۷+- ۲ است که میتواند بین ۵ تا ۹ مورد را شامل شود. شاید شما فردی باشید که بتوانید حتی بیشتر از این تعداد آیتم ها را نیز به راحتی به خاطر بسپارید اما قانون میلر روی عموم افراد تمرکز دارد و بیشتر یا کمتر از آن بر اساس ذهنیت هر فرد نابغه یا کندذهن ممکنه دچار تغییراتی بشه و قانون میلر به حالت متعادل اون اشاره داره
شماره تلفن ها یه مثال خوب در مورد چگونگی مفید بودن تکه تکه کردن هست:
۰۹۸۷۶۵۴۳۲۱
یا
۰۹۸–۷۶۵–۴۳۲۱
رشته ای طولانی از ارقام بدون فاصله یا نوعی از علائم نگارشی، به یاد آوردن هر شماره ای رو برای کاربر چالش برانگیز می کنه. با این حال با گروه بندی اعداد، کاربر اونها رو به جای ۱۱ عدد مختلف برای یادآوری، به عنوان سه گروه می بینه. در طراحی UX ، یک طراح ممکنه با استفاده از قانون Miller’s به ایجاد فرم ارسال متفاوت بپردازه. گروه بندی اطلاعات بر اساس نوع می تونه به کاربران در تکمیل سریع فرم بدور از خطا کمک کنه و احساس کنه که تحت تأثیر روند کار قرار نمی گیره و مثال دیگه از قانون میلر تعداد آیتم های منوهاست که با زیاد شدن آیتم های منو توجه کاربر رو از توجه به ویژگی های متعددش دور میکنین. این قانون در تجربه کاری جزو واجباتی هست که هر طراح ux باید بدونه.
۵- قانون پارکینسون یک اصل مدیریتی از قوانین تجربه کاربری
قانون پارکینسون یک اصل مدیریتی از قوانین تجربه کاربری هست که هر کار به اندازه زمانی که براش تخصیص داده شده کارش طول میکشه (یعنی اگر برای یک کار یک هفته وقت اختصاص بدیم، اونو یک هفته طولش میدیم و اگه ۲ روز وقت داشته باشیم، دو روزه جمعش می کنیم)
یک طراح UX می تونه از این مورد برای ایجاد روابط کارآمدتر که به کاربران کمک می کنه یک کار را به موقع انجام بدن، بکار ببره. به عنوان مثال، اگر یک وب سایت تجارت الکترونیکی طراحی می کنین، می تونید هنگام پرداخت، به صورت خودکار برخی از داده ها رو برای مشتریان پر کنین. با این کار در وقت خودتون صرفه جویی میکنید.
۶- قانون Tesler و پیچیدگی ذاتی
قانون تسلر میگه هر اپلیکیشن و نرم افزاری بالاخره یکسری پیچیدگی داره که هیچجوره نمیشه ساده ترش کرد. اما حالا که نمیشه ساده ترش کرد میشه اون قسمت از برنامه رو آموزش داد. چه با تصویر چه با متن و چه با ویدیو و پادکست. اینجوری کاربر با دیدن آموزش خیلی راحت تر میتونه کارشو با برنامه شما انجام بده. یکی از روش ها user onboarding هست که در اپلیکیشن ها و محصولات مختلف برای آشنا کردن کاربران با ویژگی هایی که ممکنه جدید باشه یک توضیح تصویری یا ویدیویی میده. این مورد رو در تورهای مجازی آموزش هم در وبسایت های مختلف داریم. واقعا این قانون تجربه کاربری منطقیه خودمونو جای کاربر بذاریم. همه چیزو که مثل کف دست بلد نیستیم باید از یجا آموزششو ببینیم دیگه. طراح های ux از این روش برای آسون نشون دادن این قانون در تجربه کاربری که منطقی و واقعی هست برای جذب کاربر استفاده میکنن.
۷- قانون Pareto و ۸۰-۲۰
این قانون میگه اکثرا ۸۰ درصد تاثیرات از ۲۰ درصد متاثرها ناشی می شه مثلا تگ های html رو اگر در نظر بگیریم، از ۲۰ درصد تگ های html توی ۸۰ درصد پروژه استفاده میکنیم و برعکس. این یه واقعیته
۸- قانون Von Restorff و تمایز عناصر
این قانون میگه وقتی چند آیتم شبیه هم هستن، اونی که از دیگران متمایز هست بهتر به خاطر ما می مونه. مثلا لیست قیمت شرکت های هاستینگ یا هرچیزی رو نگاه کنیم یه پلن نقره ای داره، یه پلن طلایی داره یه پلن برنزی. اون شرکت برای اینکه بخواد یک پلن خاصی فروش بره کادر دورش یا دیزاین اون قسمت رو از بقیه متمایز میکنه. ذهن کاربر هم از میان یک لیستی که آیتم هاش شبیه هم هست، به آیتمی که متمایزه ناخودآگاه توجه ویژه تری داره. دونستن این قوانین تجربه کاربری خیلی به جذب کاربر کمک میکنه.
۹- قانون Zeigarnik و جذب کاربر با طراحی منحصر به فرد
انسان ها کارهای نیمه تمام رو بهتر از کارهایی که به اتمام رسوندن به خاطر میارن و خلاصه ذهن درگیرشون می مونه. طبق این قانون از قوانین تجربه کاربری میان با طراحی های بصری جذاب کاربرو جذب میکنن. مثلا داخل یه سایتی میگن اگه این پنج مرحله رو طی کنی میتونی از ۵ درصد تخفیف برای هر محصول استفاده کنی. حالا به هر دلیلی کار رو نیمه کاره گذاشتیم ولی اون طراح با استفاده از این قانون با طراحی های جذابش به ما نشون میده که هنوز دو مرحله تا تخفیف ۵ درصد مونده و مارو به ادامه کار جذب میکنه. یکی دیگر از مثال های این مبحث، استفاده از progressbar یا نمودارهایی هست که نشون میده یک وظیفه تا چه مرحله ای انجام شده و چند بخش دیگه ازش باقی مونده کاری که باید در روند سفارش محصولات یا فرم های چندصفحه ای رعایت بشه.
۱۰- قانون similarity و دسته بندی
قانون similarity یکی از قوانین تجربه کاربری میگه المان هایی که شباهت ظاهری بیشتری نسبت به هم دارن، مرتبط به نظر میرسن. پس طراح ها هم برای گیج نکردن کاربر میان از همین قانون استفاده میکنن مثلا رنگ سبز سبد خرید. برای ادامه و کارهای مثبت از این رنگ استفاده میکنن چون توی ذهن کاربر همین ثبت شده ولی برای دریافت خبر نامه که میخوایم لغو بزنیم اگه رنگ دکمه لغو سبز باشه خب ما نمیدونیم باید چیکار کنیم. درواقع کاربر رنگ های مشابه رو میذاره داخل یه دسته بندی.
۱۱- قانون serial position
یه روانشناس آلمانی به نام Hermann Ebbinghaus متوجه شد که مغز هنگام مواجهه با چند آیتم که در یک سری و به صورت متوالی قرار دارن، مورد اول و آخر رو بهتر به یاد میاره. واقعا هم همینطوره اول و آخر رو نگاه میکنیم که ببینیم چیا هستن مثلا داخل سایت لوازم برقی که یه منو داره با عنوان لوازم دیجیتال ناخودآگاه چشممون اولین محصول این منو رو ثبت میکنه با آخرین. پس طراح برای که بتونه دو تا از محصولات مهمشو به کاربر نشون بده در قسمت اول و آخر اون قسمت قرار میده.
۱۲- قانون peak-end نقطه اوج و پایان
قطعا هممون تجربه خرید آنلاین داشتیم. حالا چه راضی چه ناراضی. در صورتی راضی هستیم که علاوه بر اینکه مراحل خرید ساده و راحت باشه، (نقطه اوج) فایل خریداری شده هم در اختیارمون درجا قرار بگیره (نقطه پایان) در این صورت باز هم از این سایت که خدمات خوبی داشت خرید میکنیم. چون این دو نقطه کامل توی ذهنمون ثبت میشه ولی اگه نتونیم فایل دانلودی رو دانلود کنیم نقطه پایان خوبی برامون رقم نخورده و به اون سایت دیگه سر هم نمیزنیم. بنابراین طراح ها با استفاده از قوانین تجربه کاربری سعی میکنن تجربه خوبی به کاربر بدن. در نهایت این قانون میگه قضاوت ما از تجربه مون به نقاط اوج و پایان تجربه بستگی داره. بقیه اطلاعات فراموش نمیشن بلکه کاربر تمایلی به یادآوری آن لحظات ندارد.
۱۳- قانون proximity دسته بندی اشیای کنار هم
اشیایی که نزدیک هم چیده میشن، مرتبط به هم بنظر میان. کاربر ناخودآگاه آیتم هایی که در مجاورت هم قرار دارنو داخل یه دسته بندی قرار میده. مثلا از یه گالری تصویر انتظار نداریم ویدیو داشته باشه چون ذهنیتو خراب میکنه و گیج میکنه.
۱۴- قانون uniform connectedness و اتصال عناصر مرتبط
این قانون به طراح های تجربه کاربری میگه المان ها و آیتم هایی که از لحاظ بصری به همدیگه متصل هستن ، ارتباط نزدیکتری نسبت به عناصری که هیچ اتصالی به هم ندارن دارن. مثلا حتما دیدین توی بعضی از سایت ها مراحل خرید رو که شش مرحله هست با دیزاین شیک با استفاده از خط تیره به هم ربط دادن و در واقع یه مسیر رو نشون دادن. کاربر با دیدن همون خط های تیره متوجه میشه این مسیر و این باکس ها به هم مرتبط هستن. اگه طراح تجربه کاربری از این قانون به درستی استفاده نکنه باعث جذب کاربر نمیشه
۱۵- قانون Pragnanz و نداشتن پیچیدگی
قانون پراگنانز میگه که ذهن شما تصاویر مبهمی رو که می بینه، تا جای ممکن ساده و قابل فهم میکنه برای خودش. بخاطر همین مفهوم این قانون اینه که محصول پیچیدگی نداشته باشه که اگه داشته باشه تجربه کاربری خوبی هم رقم نمیخوره.
۱۶- قانون common reigion یکی از قوانین در تجربه کاربری
عناصر و المان هایی که در یک گروه مشترکی قرار دارن ارتباط نزدیکی به هم دارن. مثلا چندتا المان که داخل یه کادر قرار داره نشون میده المان های داخل اون باکس بهم مرتبط هستن. همونطور که ذهن کاربر به طور ناخودآگاه رنگ و المان های مجاور همو داخل یه دسته بندی قرار میده، المان هایی که داخل یه باکس باشنو هم داخل یه دسته بندی قرار میده. قوانین تجربه کاربری برای راحتی کاربر به کار میره. پس طراح هم باید این قانون تجربه کاربری رو به ذهنش بسپره و به نحو احسن ازش استفاده کنه.
امیدواریم این مطلب از قوانین تجربه کاربری براتون مفید بوده باشه. اگر مایل بودین این مطلب رو هم به اشتراک بذارید و نظراتتونو همین پایین درج کنین. ممنونیم از وقتی که گذاشتین